وبلاگ شخصی یک برنامه نویس



فقط یک بار حس کردم یک نفر درکم کرد .
تازه با ربه‌کا بهم زده بودم و حالم خیلی بد بود
توی کافه نشسته بودم که دختر پیشخدمت به من گفت چقدر بهم ریخته‌ام .
ماجرای دعوای با ربه‌کا و جدا شدنمان را برایش تعریف کردم .
و او در جواب به من نگفت همه درد دارند
نگفت باید شرمنده باشم که چنین چیزی اذیتم می کند
نگفت جنبه ی مثبت زندگی را ببین، نگفت که تقصیر خودم است
بحث مار ، نقاش فلج سر کوچه آگوستین را پیش نکشید

فقط چهره اش را در هم کشید و گفت آخ. »
همین
انگار خوب می فهمید که همین درد ساده و پیش پا افتاده ، چقدر دارد آزارم می دهد
تنها باری که حس کردم کسی درکم کرد، همان یک بار بود .
همان یک بار

ژاک پریم / شب بخیر آقای رئیس جمهور »

برگرفته از jomelat_Nab


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پارس آلومینیوم | درب و پنجره آلومینیومی بیانیه گام دوم انقلاب تور تایلند رنگارنگ کاش یه جایی بود که چهار فصلش تابستون بود نار خاتون... دانلود خلاصه کتاب روانشناسی عمومی هیلگارد همراه تست My love is BTS اقیانوس طلایی تصویرگران